انگار همین دیروز بود که شمع های تولد یک سالگی ام را فوت میکردم…
انگار همین دیروز بود که صدای ترکیدن بادکنکی
در گوش هایم حواسم را پرت کرد…
انگار همین دیروز بود که همه میگفتند انشالله تولد بیست سالگی اش…
چقدر زود گذشت…
چقدر زود یکی یکی به رقم های سنم اضافه شد
و من در دنیای مبهوت کودکی ام غرق بودم…
انگار همین دیروز بود که دمپایی هایم را تا به تا به پا میکردم
و در کوچه پس کوچه های کودکی ام
می دویدم…تا صدای باد در گوش هایم سوت بکشد…
تولدم مبارک